راوى مى گوید: هنگامى که حضرت زینب (ع ) به در مسجد پیامبر(ص ) رسید، چارچوب در را گرفت و فریاد زد: (یا جداه ! انى ناعیة الیک اخى الحسین و هى مع ذلک لا تجف لها عبرة و لا تفتر من البکاء و النحیب . و کلما نظرت الى على بن الحسین (ع ) تجدد حزنها و زاد و جدها).
اى جد من ! خبر شهادت برادرم حسین (ع ) را براى تو آورده ام . راوى گوید: هرگز اشک از چشمان حضرت زینب (س ) نمى ایستاد و گریه و ناله اش کم نمى شد و هرگاه حضرت على بن الحسین (ع ) را مى دید داغش تازه و غم او افزون مى گشت