حربن یزید ریاحی راه بر حسین ع بست. حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند حر.اما پسر یزید ریاحی سرش را پایین انداخت و گفت: چه کنم مادرتو زهرای اطهر است. چه بگویم اگر کسی غیر از تو بود پاسخش را میدادم.
و...........این ادب او را در دنیا و آخرت سعادتمند کرد. توبه نمود و در عاشورا به سپاه امام مظلوم پیوست و در کوی یار به خون غلطید و یک دستمال هم امام زمانش به سر او بست تا علامتی از امام زمانش باشد. خوشا به حالت حر.