مردفقیری پسر خردسالی داشت. روزی به او گفت: بیا امروز قدری میوه از باغی سرقت کنیم. پسره با اکراه رفت. پدر گفت نگهبان بایست و اگر کسی آمد خبرم کن. پدر مشغول چیدن شد. ناگهان فرزند فریاد زد یکی مارا می بیند.
پدر هراسان آمد. کو ؟ کجاست؟
پسره گفت خداوند دانا و بینا.....
پدر چنان شرمنده شد که توبه کرد و دیگر دزدی نکرد.
روزه داری که قصد دارد مسافرت کند و مسافت 8فرسخی(45 کیلومتر رفت و برگشت) را طی کند نباید قبل خروج از حد ترخص افطار نماید.
یک دوست خوب مثل آئینه هست المومن مرءاة المومن
برخی خصوصیات آینه:
*آینه از روی صفا عیب را نشان میدهد نه کدورت
*مراعات مقام و مدال را نمی کند با همه صافه
* عیب را بزرگتر از آنچه هست نشان نمی دهد.
* نقاط قوت ا هم نشان میدهد.
* عیب را بی سر و صدا و روبرو میگه و...
قال ربکم ادعونی استجب لکم
دعا گفتگو با خداوند است و گفتگو با او انسان را رشد می دهد.
حدیث قدسی:
اگر آن بنده گنهکارم بداند چقدر مشتاق دیدار او هستم با اینکه از من روی برتافته، از شوق جان میداد.
گریه بر امام حسین علیه السلام از نماز شب بالاتر است.
بنظرتون چرا؟
پادشاه روم به معتمد عباسی نوشت:
برای ما گفته شده هفت حرف در سوره ای نیست اگر کسی آنرا بخواند اهل بهشت است در کتب ما نبود آیا در کتب شما هست؟
معتمد همه علما را جمع کرد اما به نتیجه ای نرسید. و مجبور شد از محضر حضرت امام هادی(ع) کمک بخواهد. حضرت فرمود آن هفت حرف در سوره حمد نیست. و آن هفت حرف به شرح ذیل است.
ث: ثبور- آه و واویلا
ج: جحیم- آتش دوزخ
خ:خبث- پلیدیها
ف: فراغت- از رحمت الهی دور شدن
ش: شقاوت- بدبختی
ظ: ظلمتها
ز: زقوم- همون درختی که به جهنمیان وعده داده شده
هر کس این سوره را با ایمان بخواند به آن هفت بلا دچار نمی گردد. فرستادگان به حضرت احسنت گفته و عده ای به اسلام ایمان آوردند.
مولای متقیان علیه السلام:
خردمند باید 3چیز را رعایت کند:
قدر خود را بداند- زبانش را نگهدارد- زمانش را بشناسد(بصیرت)
خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
من 6 چیز را در 6 جا قرار دادم مردم آنرا در 6 جای دیگر جستجو میکنند.
1- من علم را در گرسنگی قرار دادم مردم آنرا در سیری می جویند.
2- من عزت را در نمازشب قرار دادم مردم آنرا در دستگاه سلاطین می جویند .
3- من ثروت را در قناعت قرار دادم مردم آنرا در کثرت مال دنبال میکنند.
4- من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ولی مردم آنرا قیل وقال می جویند.
5- من بلند مرتبگی را در تواضع قرار دادم ولی مردم در تکبر دنیا طلب می کنند.
6- من راحتی را در بهشت قرار دادم مردم آنرا در دنیا طلب می کنند.
جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم.